مووی کاتیج

داستان روزنامه‌ نگاری اصالتا مکزیکی به نام کریستینا که به خانه آبا اجدادی خود در وراکروز می‌رود تا راز جادوگری و شفا را جویا شود.

اتفاقات داستان در سال ۱۹۰۹ میلادی رخ می‌دهد. پس از اینکه ویلی بوی به طور تصادفی به پدر کارلوتا شلیک می‌کند، پا به فرار می‌گذارد. با آمدن رئیس جمهور تفت به این منطقه، کلانتر محلی تصمیم می‌گیرد تا به همراه دو ردیاب از قبیله‌های بومی آمریکایی، سفری برای پیدا کردن او آغاز کنند و عدالت را برای رهبر قبیله به قتل رسیده خودشان را اجرا کنند…

داستان در سال ۱۸۵۱ در اورگن و کالیفرنیا، همزمان با تب طلا رخ می‌دهد. چارلی و ایلای به‌دنبال کشتن هرمن کرمیت وارم راهی کالیفرنیا می‌شوند که در این مسیر اتفاقات بسیاری رخ می‌دهد و پس از رسیدن به مقصد، ماجرا به شکلی متفاوت با نقشهٔ ابتدایی ادامه پیدا می‌کند…

پایک بیشاپ به همراه دار و دسته‌اش سرقتی انجام می‌دهند که با کشتار همراه است. آن‌ها سپس به مکزیک می‌روند تا قطار حامل مهمات را غارت نمایند اما...

داستان در سال ۱۸۹۷ میلادی رخ می‌دهد و درباره هفت تیرکشی به نام مکس است که سابقاً شکارچی جایزه‌بگیر بوده و اکنون برای برگرداندن یک جوان گروگان گرفته شده استخدام می‌شود اما…

در سال 1872، یک تفنگچی خشمگین به نام جان هنری کلایتون تلاش می کند تا با پدر جدا شده اش کشیش ساموئل کلایتون جبران کند در حالی که جامعه آنها توسط زمین خواران بی رحم محاصره شده است.

یک نوجوان سرسخت از یک مارشال سرسخت ایالات متحده برای ردیابی قاتل پدرش کمک می گیرد.

هفت مرد مسلح با پیشینه های مختلف توسط یک بیوه جوان انتقام جو گرد هم می آیند تا از شهر خود در برابر ارتش خصوصی یک صنعتگر مخرب محافظت کنند.

گروهی از مردم که با کالسکه سفر می کنند، سفر خود را با تهدید جرونیمو پیچیده می بینند و در این روند چیزی در مورد یکدیگر یاد می گیرند.

یک کلانتر شهر کوچکی در غرب آمریکا از یک مرد معلول، یک مست و یک تفنگچی جوان کمک می گیرد تا برادر مرد بد محلی را در زندان نگه دارد.